امشب شب مهتابه....

ساخت وبلاگ

امکانات وب

درود و صد درود!

آغا میانترمو رو دادیم تموم شد رف

اصن به نمره اش فک نمیکنم که چیکار کردم و چیکار نکردم،فقط مهم برام استرسه بود که رف دنباله بازیش،والو بوخدا....

اینجانب تموم کاراشو کرده تازه بیکار شده و آماده سفر به دیار و یارش هس

یه حس خاصی دارم نمیدونم چه حسیه ولی خوشایند نیس

همش احساس میکنم میرم که دیگه برنمیگردمه،من یچیم هس ولی نمیدونم چی...

خلاصه کولاک جان اگه یه وقت پیدام نبود حلالم کن...

خدا کنه زبونم لال دور از جونمون هراتفاقی که میخاد برام بیفته پیش آقای مجنون باشم

خداییش موجودی بس عجیبه این آقای مجنون،دلم براش یذره شده،دیشب که برا میانترم میخوندم و همش تو فکر دوشنبه بودم و دپرس کلی دلداریم داد که خودم میام ترمینال کاراندیش دنبالت تو اصن غصه نخور و نمیزارم خانومم تنها باشه،الهی من قوربون خانمم گفتناش بشم.

اینجانب خیلی سردشه،چون تازه از حموم اومده بیرون موهای گندمیم رو با فن خشک کردم ولی خوب سردمه.

دیشب عروسی دخمل همسایه هم بود،همون دوست عزیزم،اتفاقا آقای دوماد هم رفیق صمیمی آقای مجنونه،خیلی دلم میخاس عروسیشون باشم و تو لباس عروس ببینمش ولی خب قسمت نشد.

کولاک نوش1:بخابم که فردا مسافرم،الان باید خستگی رو از تنم بیرون کنم که شیراز رسیدم سره آقای مجنون خالی نکنم!خدا منو خفه کنه!

کولاک نوشت2: درحال چرت زدن و چش بسته و اصن تو این عالم نبوده دارم تایپ میکنم،تا گوشیو از دسم نیفتاده شب همگی اعضای اینجا بخیر و نیکی!!

کولاک۳: العفو در ویرایش این قسمت....

+ نوشته شده در  دوشنبه ۶ آذر ۱۳۹۶ساعت 2:50&nbsp توسط koolak  | 

الوعده وفا!!!...
ما را در سایت الوعده وفا!!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koolaknevesht بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 13:02